اختلالات خواب (Sleep disorder) مانند زیاد یا کم خوابیدن، پریدن از خواب، نرفتن به مرحله خواب عمیق و سخت به خواب رفتن است. این اختلالات میتواند ناشی از بیماریهای روانپزشکی مانند اضطراب، بیماریهای سیستم تنفسی (خرناس) یا به عنوان نوعی بیماری سالمندان باشد.
-
بي خوابي
بي خوابي عبارت است از اشكال در شروع يا دوام خواب كه ممكن است مداوم يا گذرا باشد. بي خوابي كوتاه مدت معمولاً با اضطراب يا انتظار يك تجربه اضطراب انگيز مانند امتحان همراه مي باشد. در برخي افراد اين نوع بي خوابي گذرا ممكن است با واكنش سوگ، فقدان عزيزان يا تقريباً هر تغيير يا استرس زندگي مربوط باشد. اين حالت معمولاً نياز به درمان اختصاصي ندارد و اگر هم استفاده از داروهاي خواب آور جايز باشد، درمان دارويي كوتاه مدت خواهد بود. بي خوابي مداوم گروه نسبتاً شايعتري از اختلالات را تشكيل مي دهد كه در آنها مشكل عمده در به خواب رفتن است نه تداوم خواب. افراد دچار بي خوابي، ممكن است خود اضطراب را احساس نكنند اما آن را از طريق فيزيولوژيك تخليه نمايند. ممكن است شكايت عمده آنها از احساسات ترس آلود و افكار تكرار شونده اي باشد كه مانع از به خواب رفتن آنها مي شود. گاهي ولي نه هميشه، بيمار اظهار مي دارد كه بي خوابيش در هنگام تعطيلات برطرف مي شود و هنگام استرس در سركار يا خانه تشديد مي شود.
بي خوابي به دو نوع اوليه و ثانويه تقسيم مي شود. اصطلاح بي خوابي اوليه حاكي از آن است كه بي خوابي ارتباطي با اختلالات طبي يا جسماني شناخته شده ديگري ندارد. بي خوابي ثانويه در مواردي بكار مي رود كه بي خوابي ناشي از اختلالات طبي يا جسماني يا بيماري هاي رواني ديگر مانند درد، افسردگي، اضطراب و وابستگي يا قطع دارويي مي باشد.
مشخصه بي خوابي اوليه اغلب عبارت است از دشواري در به خواب رفتن و بيدارشدن هاي مكرر يا عدم احساس راحتي پس از بيدارشدن از خواب كه مي بايست حداقل به مدت يك ماه به طول انجاميده باشد. اين بيماران عموماً با دستيابي به خواب كافي اشتغال ذهني دارند. هر چه بيمار بيشتر سعي مي كند بخوابد، احساس ناكامي و ناراحتيش افزايش مي يابد و به خواب رفتن دشوارتر مي شود.
بي خوابي ناشي از اختلالات طبي:
۱- دشواري در به خواب رفتن به دليل هر گونه اختلال دردناك يا ناراحت كننده، ضايعات دستگاه عصبي مركزي 2- دشواري در دوام خواب به دليل سندرم هاي وقفه تنفسي هنگام خواب، ميوكلونوس شبانه و نشانگان پاهاي بيقرار، عوامل مربوط به رژيم غذايي، رويدادهاي دوره اي، تأثيرات مستقيم مواد، تأثيرات ترك مواد، تعاملات مواد، بيماري هاي غددي يا متابوليك، بيماري هاي عفوني و نئوپلاستيك يا ساير بيماري ها، اختلالات دردناك يا ناراحت كننده، ضايعات يا بيماري هاي ساقه مغز يا هيپوتالاموس، سن بالا
۲- بي خوابي ناشي از اختلالات رواني يا محيطي:
اضطراب، اضطراب تنشي عضلاني، تغييرات محيطي، اختلال ريتم شبانه روزي خواب، افسردگي، اختلالات استرس پس آسيبي، اسكيزوفرنيروشهای درمان بیماری
در درمان بي خوابي اوليه، فنون رفتار درماني مفيد مي باشند. از بيماران خواسته مي شود كه از رختخواب فقط براي خوابيدن استفاده كنند و در آن كار ديگري انجام ندهند. به آنها آموزش داده مي شود كه اگر پس از 5دقيقه ماندن در رختخواب خوابشان نبرد، بلند شوند و خود را به كار ديگري مشغول سازند. گاهي تغيير رختخواب يا اتاق خواب مفيد است.
اقدامات غير اختصاصي مؤثر در بهبود وضعيت خواب ( بهداشت خواب )
۱- هر روز وقت معيني از خواب بيدار شويد.
۲- زماني را كه روزانه در بستر مي گذرانيد به ميزان قبل از شروع اختلال خواب محدود سازيد.
۳- مصرف داروهاي مؤثر بر CNS را (نظير كافئين، نيكوتين، الكل، محرك ها) متوقف كنيد.
۴- از چرت زدن روزانه بپرهيزيد.
۵- با برنامه تدريجي ورزش صبحگاهي، تناسب جسماني خود را به دست آوريد.
۶- از تحريكات شبانگاهي اجتناب كنيد، راديو يا مطالعه در حال آرامش را جايگزين تلويزيون كنيد.
۷- حمام با آب بسيار داغ، به مدت ۲۰ دقيقه قبل از خواب را امتحان كنيد.
۸- هر روز ساعات معيني غذا صرف كنيد، قبل از خواب غذاي سنگين ميل نكنيد.
۹- غروب ها از روش هاي آرام سازي نظير آرميدگي عضلاني تدريجي و مراقبه استفاده كنيد.
۱۰- شرايط خواب را براي خود راحت سازيد.
دارو درماني
بي خوابي اوليه معمولاً با بنزوديازپين ها، زولپيدم(ambien)، زالپلون (sonata) و ساير خواب آورها درمان مي شود. داروهاي خواب آور بايد با احتياط مصرف شوند. داروهاي كمكي خواب كه بدون نسخه قابل وصول اند اثربخشي محدودي دارند. داروهاي خواب آور طولاني مدت مانند فلورازپام (dalmane)، كوازپام (doral) در بي خوابي هاي نيمه شب بيشتر تأثير دارند. داروهاي كوتاه اثر (براي مثال زولپيدم ambien و تريازولام halcion در مورد افرادي مفيدند كه در به خواب رفتن مشكل دارند.
-
كابوس
كابوس، رويايي ترسناك و طولاني است كه شخص هراسان از آن بيدار مي شود. كابوس ها اغلب مانند ساير روياها در خلال خواب REM (خواب حركت سريع چشم) و پس از يك دوره طولاني REM در اواخر شب پديد مي آيند. برخي افراد در تمام طول عمر دچار كابوس هاي مكرر هستند. برخي ديگر در مواقع استرس و بيماري دچار كابوس مي شوند. حدود 50 درصد جمعيت بزرگسال گهگاه دچار كابوس مي شوند. شخص پس از بيداري از روياهاي وحشتناك، به سرعت هشيار و آگاه به زمان و مكان مي شود.
كابوس وابسته به اضطراب مي باشد. بزرگسالان و كودكان معمولاً قادرند متن كابوس شبانه را بلافاصله بعد از بيداري گزارش نمايند.روياها معمولاً مربوط به تهديد زندگي، امنيت يا عزت نفس هستند.
روشهای درمان بیماری
دارو درماني
معمولاً درمان خاصي براي كابوس لازم نيست. داروهايي كه خواب RAM را وقفه مي دهند، مانند ايمي پرامين، آمي تريپ تيلين و ديازپام، ممكن است از دفعات كابوس بكاهند.
رفتار درماني
براي بهبود كابوس هاي شبانه گاهگاهي اطمينان دادن و توجه به گذرا بودن عامل استرس كافي است. برخلاف باور عاميانه، بيدار كردن فردي كه دچار كابوس است مشكلي ايجاد نمي كند.
-
وحشت خواب
اين اختلال عبارت است از برخاستن از خواب در ۳/۱ اول شب، درحين خواب NREM عميق (مراحل ۳ و ۴).
وحشت خواب با گريه يا فرياد گوشخراش همراه با تظاهرات رفتاري، اضطراب شديد تاحد حمله پانيك آغاز مي شود. به طور مشخص بيمار با حالتي وحشت زده در بستر مي نشيند، جيغ بلندي مي كشد، گاه بلافاصله بيدار مي شود و احساس وحشت شديدي به او دست مي دهد. بيمار ممكن است درحالتي از اختلال جهت يابي بيدار بماند ولي اغلب به خواب مي رود و دوره مزبور را فراموش مي كند. هر چند وحشت خواب با خوابگردي و در مواردي با شب ادراري مرتبط است ولي با كابوس كاملاً فرق دارد. بيمار عموماً رويايي را به خاطر نمي آورد ولي گاه ممكن است تصوير ذهني ترسناكي را به ياد داشته باشد.
شيوع اين اختلال در پسرها بيشتر از دخترهاست و زمينه خانوادگي دارد. وحشت خواب مي تواند بازتاب ناهنجاري هاي خفيف عصبي، احتمالاً در لب گيجگاهي يا ساختمان زيرين آن باشد زيرا وقتي وحشت خواب در دوران نوجواني يا جواني آغاز مي شود، نخستين نشانه هاي صرع لوب گيجگاهي بروز مي كند ولي در موارد معمول وحشت خواب، هيچ علامتي از صرع لوب گيجگاهي يا ساير اختلالات تشنجي به صورت باليني يا در نوارهاي الكتروآنسفالوگرام مشهود نيست.
روشهای درمان بیماری
رفتار درماني
درمان اختصاصي براي اختلال وحشت خواب به ندرت ضرورت مي يابد. بررسي وضعيت هاي پراسترس خانوادگي در درمان بيماري داراي اهميت و درمان انفرادي و خانواده درماني مفيد مي باشد.
دارو درماني
در موارد نادري نياز به تجويز دارو وجود دارد. ديازپام (واليوم) در دوزهاي كم هنگام خواب سبب بهبود اختلال و گاه حذف كامل حملات مي شود.