الکتروانسفالوگرافی (EEG) به منظور بررسی مغز و برای شناسايی صرع، تشنج و تومور استفاده میشود. در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ و با پيدايش كامپيوترها، بررسی EEG پيشرفت چشمگيری كرد و تحليل کمّی EEG يا QEEG، به عنوان روشی با پايايی و روايی بالا ابداع گشت.
در ثبت QEEG به طور معمول از ۱۹ کانال يا بيشتر برای ثبت همزمان EEG تحت شرايط خاص استفاده میشود. سپس اطلاعات ثبت شده، با EEG افراد ديگر در پايگاه داده مرجع مقايسه میشود. اين تجزيه و تحليل، تغييرات نسبت به حالت عادی (ميانگين) را مشخص و برجسته میسازد.
به عنوان مثال، گزارش QEEG میتواند در مقايسه با حالت عادی، هر ناحيه مغز را که در آن فعاليت EEG بيش از حد زياد يا خيلی کم است، نشان دهد. همچنين اين گزارش میتواند مناطقی را که در برقراری ارتباط با مناطق ديگر دچار مشکل هستند به خوبی نشان دهد.
فعاليت بيش از حد EEG يا ارتباط ضعيف به طورمعمول با کارآيی کم مغز ارتباط دارد.
تصوير بالا نشان دهنده نقشه مغزی دو فرد مختلف است. تصوير سمت چپ متعلق به فردی با سابقهای طولانی از افسردگی است. در اين نقشه منطقه نارنجی و زردی وجود دارد که نشاندهنده مقدار اضافی از فعاليت امواج مغزی آهسته است.
اين الگو اغلب مربوط به افسردگی میباشد. تصوير سمت راست نقشه مغزی فردی عادی بدون افسردگی را نشان میدهد.
QEEG چه مزيتهايی بر EEG دارد؟
دادههايی كه از طريق الكترودها بدست میآيند و ثبت میشوند، آنقدر زياد هستند كه یک درمانگر نمیتواند تمام آنها را تفسير كند.
QEEG، اين دادهها را تجزيه و تحليل میكند و در قالب نقشههای رنگی مغز يا نمودارها و جداول خلاصه میكند.
QEEG با ايجاد نقشههای زنده و پويا (متحرک) از مغز و مقايسه آنها با دادههای پايه، از دقت تشخيصی بالايی نسبت به مصاحبههای بالينی برخوردار است. برآوردها نشان میدهد كه توافق بين درمانگران در مورد اختلالاتی نظير ADHD در حدود ۴۰ % است در حاليكه دقت QEEG حدود ۹۰ % است.
QEEG در چه مواردی به كار میرود؟
تشخيص: در اصل QEEG برای تشخيص كجكاریهای موضعی يا كلی مغز بكار میرود. بوسيله QEEG میتوان بيماریهای مغزی-عروقی، آسيبهای مغزی، اختلالات يادگيری، اضطراب، ADHD، افسردگی، اتیسم، دمانس و آلزايمر را با دقت ۸۰ تا ۹۰ درصد تشخيص داد.
سنجش: سنجش توانمندیهای هنری و توانمندیهای شناختی و ذهنی مانند بهره هوشی (IQ)، تمركز، توجه و ....