در طول آموزش، فعالیت مغز با اداره هشیار و ناهشیار توجه کنترل میشود. یادگیری هشیارانه زمانی اتفاق می افتد که فرد درمییابد که چطور سیگنال فیدبک به توجه و وضعیت ذهنی او ارتباط پیدا میکند.
همچنان که فرد از توانایی خود در کنترل و اصلاح سیگنال فیدبک به وسیله حفظ آرامش و هوشیاری خود (با ایجاد شکل صحیح امواج) آگاهی مییابد، میتواند این حالت را برای مدتی طولانی حفظ کند.
قسمت عمده یادگیری در سطح ناهشیار اتفاق میافتد. جایی که مغز به تدریج میتواند به صورت مستقیم و خودکار سیگنال فیدبک را کنترل کند.
مهارتهای جدید که به صورت آگاهانه و ناآگاهانه به دست آمدهاند، در طول آموزش، درونی میشوند و به طور خودکار به فعالیتهای روزانه فرد منتقل میشوند.
میخواهید به مهمانی بروید و نمیدانید آیا سر و وضعتان مرتب است یا نه؟ بله، به یک آینۀ ترجیحاً قدی نیاز دارید. اکنون مقابل آینه ایستادهاید و میتوانید به خوبی خودتان را در آن را ببینید. موهایتان را شانه میکنید و یقهتان را که ناجور قرار گرفته مرتب میکنید. بهتر است کمی آستین پیراهنتان را بالا بکشید تا خیلی از زیر آستین کتتان بیرون نیاید. حالا همه چیز روبراه شد. ظاهر شما کاملاً مناسب است.
شاید تا به حال فکر کرده باشید کاش میشد درونتان را هم به همین شکل در آینه میدیدید و عیب و نقصهای آن را هم برطرف میکردید.
مثلاً اگر میشد آنچه در مغزتان اتفاق میافتد را ببینید آن وقت میتوانستید آن را تنظیم کنید تا به بهترین شکل، کار خود را انجام دهد.
متخصصان میگویند این کار شدنی است و نوروفیدبک همانی است که دنبالش میگردید.
نوروفیدبک در واقع ترکیبی از QEEG و بیوفیدبک است. شما مقابل یک مانیتور مینشینید و الکترودی که روی سر شما قرار میگیرد امواج مغزی شما را دریافت و به کامپیوتر هدایت میکند. حالا شما با دیدن امواج مغزی خود روی صفحه مانیتور میتوانید به تنظیم و کنترل آنها به نحوی که میخواهید بپردازید.
مغز با کمک امواج مغزی سخن میگوید
مغز انسان از تعداد بسیار زیادی نورون تشکیل یافته است.
این نورونها همان مسیرهای عصبی هستند که پیامهای عصبی از طریق آنها در قسمتهای مختلف مغز و نیز بین مغز و سایر قسمتهای بدن در جریانند.
نقل و انتقال این پیامهای عصبی طی یک فرایند الکتروشیمیایی صورت میگیرد که مجموع آن سبب فعالیت الکتریکی مغز و تولید امواج مغزی مختلف میگردد. در حقیقت امواج مغزی حاصل عملکرد مغز هستند، به همین دلیل میتوان گفت شکل و وضعیت این امواج نشاندهنده نحوه عملکرد مغز میباشد.
هر موج مغزی دارای کارکرد یا کارکردهای خاصی است.
همۀ امواج مغزی همیشه و در همه جای مغز وجود دارند، اما با توجه به کار مغز، در هر لحظه غلبه با موج خاصی است (موج مربوط به آن کارکرد بیشترین فعالیت را خواهد داشت).
موج دلتا:
موج دلتا آهسته ترین موج مغزی است (۳-۰/۵ هرتز) و در طی خواب عمیق (بدون رویا) غلبه دارد و برای ترشح هورمون رشد و ترمیم بافتهای بدن مفید است.
موج تتا:
غلبه موج تتا (۷-۴ هرتز)، همراه با احساس سکون و آرامش، پذیرندگی زیاد، برنامه ریزی مجدد ذهن، خیال پردازی، تفکر خلاقانه و بدون خودسانسوری و فراخوانی خاطرات ناراحت کننده و رنج آور ذخیره شده در حافظه است.
موج آلفا:
هنگامی که آرام هستید و پردازش اطلاعات ذهنی زیادی ندارید، وقتی چشمان خود را می بندید و همچنین هنگام تفریح و لذت بردن از محیط، موج آلفا (۱۲-۸ هرتز) غلبه دارد.
موج SMR:
استحکام بخشیدن به ذهن و بدن، پردازش و تمرکز در آرامش، ایجاد هماهنگی بین محیط و فرد، کمک به خواب رفتن و تنظیم حرکات بدن از عملکرد این موج (۱۵-۱۲هرتز) ناشی میشود.
موج بتا:
کنشهای پیچیده ذهنی (مثل سخن گفتن، بحث کردن و...)، تفکر انتزاعی فوق العاده، هشیاری، تمرکز، پایداری هیجانی، محاسبات ریاضی و افزایش متابولیسم با غلبه موج بتا (۳۷-۱۴ هرتز) در مغز بروز می کند.
موج گاما:
غلبه موج گاما (۹۰-۳۸ هرتز) با حافظه خوب، سرعت انتقال زیاد اطلاعات، پردازش سطوح بالای اطلاعات و یادگیری مسائل پیچیده همراه است.
تاريخچه نوروفيدبک (Neurofeedback)
همه چيز در سالهاز دهه ۱۹۶۰ شروع شد.
دكتر باری استرمان، محقق دانشگاه UCLA كاليفرنيا، مشغول به انجام تحقيقاتی درباره فعاليت عصب شناختی مرتبط با خواب بود كه متوجه شد گربهها در ازای دريافت پاداش (شير)، توليد امواج SMR در مغز خود را افزايش میدهند و این تقویت موج SMR سبب تخفیف تنش عضلانی در آنها میشود.
به دنبال آن دكتر استرمان هدايت تحقيقاتی برای NASA را برعهده گرفت كه در آن به ارزيابی سمی بودن سوخت موشک پرداخت. (افرادی كه در معرض سوخت قرار میگرفتند دچار حالات استفراغ، سردرد، افزايش دم و بازدم-هواگيری- توهم و تشنج میشدند).
دكتر استرمان دریافت گربههایی که قبلاً تحت آزمایش، موفق به تقویت موج SMR گشته بودند دچار حملات تشنجی نگردیدند. وی تحقيقات خود را روی انسان و در مورد بيماران مبتلا به صرع ادامه داد.
نوروفیدبک چگونه کارمیکند؟
در نوروفیدبک سنسورهايی كه الكترود ناميده میشوند بر روی پوست سر بيمار قرار میگیرند.
اين سنسورها فعالیت الکتریکی مغز فرد را ثبت و در قالب امواج مغزی (در اغلب موارد به شکل شبیهسازی شده در قالب یک بازی کامپیوتری یا فیلم ویدئویی) به او نشان میدهند.
در این حالت پخش فیلم یا هدایت بازی کامپیوتری بدون استفاده از دست و تنها با امواج مغزی شخص انجام میشود.
به این شکل فرد با دیدن پیشرفت یا توقف بازی و گرفتن پاداش یا از دست دادن امتیاز و یا تغییراتی که در صدا یا پخش فیلم به وجود میآید، پی به شرایط مطلوب یا نامطلوب امواج مغزی خود برده و سعی میکند تا با هدایت بازی یا فیلم، وضعیت تولید امواج مغزی خود را اصلاح کند.
(مثلاً اگر قرار است فرد موج آلفای خود را کاهش دهد بازی در صورتی پیش میرود که موج آلفا از یک حد مشخص شدهای کمتر باشد.)
نوروفیدبک یک فرآیند یادگیری است
نوروفیدبک در واقع یک فرایند یادگیری است که در آن مغز خودتنظیمی را فرا میگیرد.
انسان یک ماشین یادگیرنده است. هنگامی که کودکی برای اولین بار سوار دوچرخه می شود، یکی از والدین او را همراهی می کند و دوچرخه را نگه می دارد.
کودک در حالی که مرتب جای دستها و پاهای خود را برانداز میکند، مواظب مسیر حرکت خود نیز هست و در عین حال دستۀ دوچرخه را محکم نگه میدارد تا کنترل آن را از دست ندهد.
در حقیقت کودک این مهارت را از طریق فرایند سعی و خطا می آموزد.
هر بار که تعادل خود را از دست میدهد، سعی میکند به طریق دیگری آن را به دست بیاورد و هر بار که موفق میشود شیوه صحیح را تکرار و تقویت میکند. احساس افتادن و از دست دادن تعادل (و یا عکس آن احساس داشتن تعادل) فیدبکی است که مرتباً به مغز فرستاده میشود و مغز براساس آن عکس العمل خود را تنظیم میکند و پیامهای لازم را به قسمتهای مختلف بدن میفرستد.
در نوروفیدبک نیز مغز با فیدبکهایی که از دستگاه میگیرد نواقص عملکردی خود را برطرف میکند. این کار تکرار میشود تا اینکه بصورت یک مهارت در میآید.
پس، با نوروفیدبک ما تنها مهارتهای جدیدی را فرا میگیریم، مهارتهایی که ما و مغزمان را بیش از پیش توانمند میسازد. واضح است که در این روش، برخلاف دارودرمانی، هیچگونه دستکاری یا مداخله ماده خارجی وجود ندارد که بخواهد عوارض جانبی داشته باشد یا وابستگی ایجاد کند.
«در واقع در دارودرمانی به مغز ماهی دادهايم، درحالی كه در نوروفيدبک ماهيگيری ياد دادهايم.»
کاربردهای درمانی نوروفیدبک
بيشفعالی/كمبود توجه (AD/HD)، اضطراب، ناتوانی يادگيری، اختلالات خواب، صرع، آسیب مغزی، سكته مغزی، دردهای مزمن و سردردهای ميگرنی و تنشی، افسردگی و سوءمصرف مواد.
فوايد ديگر نوروفيدبک
از آنجا که نوروفیدبک به تنظیم کارکرد مغز میپردازد، لذا در ارتقاء توانمندیها و مهارتهای مختلف ذهنی و شناختی مانند بهینهسازی تصمیم گیری، افزایش خلاقیت، تقویت حافظه، افزایش تمرکز، کاهش استرس و اضطراب، افزایش هماهنگی جسم و بدن (بویژه در ورزشکاران)، افزایش توانمندیهای هنری از جمله در موسیقی و ... تأثیر فوقالعادهای دارد.
امروزه بسیاری از شرکتها و سازمانهای معتبر جهانی از جمله ناسا(سازمان علوم فضایی آمریکا) از این روش و سایر روشهای مبتنی بر بیوفیدبک، به منظور بهینهسازی عملکرد پرسنل خود استفاده میکنند.